داستان عاشقانه به سبک هندی .... (طنز)
دوتا پسر سر یک دختر دارن دعوا میکنند که یک دختر پاک و نجیب داره گریه میکنه و میگه تورخدا بس کنین که یکی از پسر متوجه خال توی دماغ اون یکی پسره میشه و داد میزنه "داداش"….
اونم خال توی دماغ او یکی رو میبینه و با چشمی گریان داداششو بقل میکنه و میگه "باورم نمیشه بعد از این همه سال پیدات کردم"….
در این زمان یک پیر زن کور وارد صحنه میشه و میفته زمین و سرش به سنگی میخوره و بیناییشو بدست میاره و یهو داد میزنه: "بچه های گلم،"…
توی این نقطه حساسه که دو پسر و دختره همه میگن "مامان!" و همگی میفهمن که خواهر برادرن....
این فیلم این پیام اخلاقی رو به ما میده که دعوا کردن سر دختر خوب نیست و از این جور حرفا.