میخهایی بر روی دیوار
پسر بچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت و همه اطرافیان از این رفتار او خسته شده بود ند روزی پدرش او را صدا کرد وگفت پسر دلم می خواهد کاری برای من انجام بدهی پسر گفت باشه
پدر اورا به اطاقی برد و جعبه میخی بدستش داد و گفت پسرم از تو می خواهم که هر بار که عصبانی شدی میخی بر روی این دیوار بکوبی
روز اول پسر بچه 37 میخ به دیوار کوبید . طی چند هفته بعد ؛ همان طور که یاد می گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر میشد .
او فهمید که کنترل عصبانیتش آسانتر از کوبیدن میخها بر دیوار است
به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر روز که می تواند عصبانیتش را کنترل کند ؛ یکی از میخها را از دیوار بیرون آورد.
روزها گذشت و پسر ک بلاخره توانست به پدرش بگوید که تمام میخها را از دیوار بیرون آورده است .
پدر دست پسرک را گرفت و به کنار دیوار برد وگفت : پسرم تو کار خوبی انجام دادی اما به سوراخهای دیوار نگاه کن دیوار هر گز مثل گذشته نمی شود وقتی تودر هنگام عصبانیت حرفی را میزنی ؛ آن حرف ها هم چنینی آثاری را در دل کسانی که دلشونو شکستیم به جای می گذارند که متاسفانه جای بعضی از اونها هرگز با عذر خواهی پر نمیشه .
ما چطور هیچ تا حالا فکر کردیم چقدر ازاین میخها در دیوار دل دیگران فرو کردیم
نظر بدید همین الان...زود...
معنای دختر بودن در جامعه ی ما
دختر بودن یعنی ” دخترو رو چه به رانندگی؟ ” تو باید چرخ خیاطی برونی
دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول کنی پاشی چایی بریزی
دختر بودن یعنی “چه معنی داره عکس گذاشتی تو پروفالیت؟ (حتی باحجاب!)
دختر بودن یعنی ” به بابات گفتی؟ ” داداشت راضیه؟!Bfت ناراحت نمیشن؟! رئیس اداره چی؟
دختربودن یعنی ” برو تو ، دم در وای نستا
دختر بودن یعنی تو گرما لباست ۴ متر و نیم پارچه ببره که مردان به گناه نیفتن
دختر بودن یعنی ” تا حالا کجا بودی ؟”
دختر بودن یعنی “کجا داری میری؟
دختر بودن یعنی ” تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم “
دختر بودن یعنی “کی بود بهت زنگ زد؟! با کی حرف میزدی؟” گوشیتو بده ببینم
دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس کشیدن
دختر بودن یعنی هندونه نبریده که باید قاچ بشی تا معلوم شه فاسدی یا نه