داستانک.شعر.دانلود

تو نظرات یه یادگاری واسم بزار

داستانک.شعر.دانلود

تو نظرات یه یادگاری واسم بزار

حالا بیا ببین حال من خرابه

حالا بیا ببین حال من خرابه


به چی زنده باشم به چی دلم رو خوش کنم وقتی میبینم عشقم از من بیزاره .

به کی بگم درد دلم رو به کی بگم که خیلی دوستش دارم اما اون باور نداره .

به خدا، دیگه نمیخوام زنده باشم دیگه نمیخوام برای کسی دل تنگی کنم  .

با خودم قسم خورم که دیگه دوسش نداشته باشم اما دلم طاقط دوریش رو نداره .

به خودم میگم اون که دوسم نداره چرا من دوسش داشته باشم اما نمیشه از یادم بره .

حیف از اون روزی که تو خیالم حس میکردم تو هم دوسم داری حیف من که عشق تو رو باور کردم .

تو که بودی همه وجودم حالا دیگه از خودم بیزارم که چرا به تو دوست دارم رو گفتم .

یادت میاد وقتی دل منو روبودی قسمت دادم گفتم تو رو به هر چی که دوست داری تا آخرش با من بمون.

گفتم نزار خاطرات جای تو رو، تو دلم بگیره نزار این لحظه ها یه روزی بین ما بشه حروم.

مگه تو نبودی که قسم خوردی، مگه تو نبودی که گفتی دوست دارم تا آخرش ، حالاچی شد؟

حالا بیا ببین حال من خرابه،  روز و شب من شده مثل یه کابوس و پر از درد عشق .

هی با توام بیمعرفت مگه تو نبودی میگفتی دوسم داری تا آخر دنیا پس چی شد ؟

حالا این همه فاصله حاصلش شد ه ،همه ی اون خاطرت شده باطله

آخه تو که از منو دوست نداشتی  پس چرا نگفتی دروغ همه اون دوست دارم ها  .

حالا موندم و یه دل داغون پر از درد که شدم مثل یه دیوانه ها یه دوره گرد .

روزگار چرا انقدر بدی چرا همه خوشی هات رو ازم من میکنی دریغ  چرا ؟

ای خدا ، قصه من هم شد حالا مثل برگ باد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد