داستانک.شعر.دانلود

تو نظرات یه یادگاری واسم بزار

داستانک.شعر.دانلود

تو نظرات یه یادگاری واسم بزار

هر قطره اشک قصه ی یک درد است

هر قطره اشک قصه ی یک درد است


حرفهای دلم...اشکهاییست که نیمه شب بر گونه ی یخ زده جاری شده است...غم هایی که قلب را می ازارد..حرفهای دلم...غصه هایی که جانم را از تن برون میکند است..حرفهای دلم...درد دل قلب شکسته و تنهاییم است....

 

حرفهای دلم..قصه هایی که چند صباحی بود دلم را می ازرد و هرگز نتوانستم..انطور که باید..به او بگوییم..با قلبم.جانم.دلم.روحم و احساسم چه میکنند؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

 

درد و غم انباشته شد...غصه ها به گلوله یی تبدیل شدند و راه نفس را بر من بستند..و نگذاشتند با فریاد به او بگوییم...دوستش دارم...فقط صدای ارامی از سینه ی گرفته ام بیرون امد و به ارامی گفت...دوستت دارم...اما او در حال رفتن بود..و ان صدای لرزان و ضعیف را نشنید....ای کاش برگشته بود و اشکهای زلالم را میدید...

 

او رفته است و من اکنون....با دلی شکسته و تنها و غریب....به دیوار این اتاقک سیاه مینویسم..شاید راه نفس باز شود..و بتوانم باز با تمام..عشقم و احساس سرشارم..به او بفهمانم که بی حضور سبزش زندگی برایم معنایی ندارد..دنیا بی او جهنمی بیش نیست..و امید برای همیشه رنگ خواهد باخت..و بی سایه ی او..مرگ بسی خوشتر است..و اگر نباشد..زندگیم مانند این کلبه..سیاه و غمگین خواهد بود..........

 

میخواهم به او بگوییم که عاشقانه او را میپرستم...اما...................

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد